مدیریت استراتژیک کسب و کار چیست؟
مدیریت استراتژیک کسب و کار، به مجموعه فعالیتهایی گفته میشود که در جهت دستیابی به اهداف و مقاصد یک سازمان صورت میگیرد. این فعالیتها شامل برنامهریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مداوم نیازهای سازمان در محیط کسبوکار میباشد.
با توجه به تغییرات محیط کسبوکار و دنیای VUCA، یعنی جهانی نوسانی همراه با شرایط ناپایدار و غیر قابل پیشگویی(Volatility)، سرشار از عدم قطعیت (Uncertainty) و پر از مسائل و موضوعات پیچیدهای که در آن نادانستهها بر دانستهها برتری یافته است (Complexityو در نهایت جهانی مبهم و مه آلود (Ambiguity) که امکان برنامه ریزی بلند مدت در آن وجود ندارد، سازمانها مجبور هستند استراتژیهای خود را کوتاه مدت و چابک تهیه کرده و بطور مستمر ارزیابی کنند.
فرآیند مدیریت استراتژیک کسب و کار، به سازمانها کمک میکند تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنند، استراتژیهای موفق خود را بهکار گیرند و اثربخشی استراتژیهای مدیریت اجرا شده را تجزیه و تحلیل کنند.
مدیریت استراتژیک کسب و کار، در واقع یک فرآیند بلندمدت است که به سازمان کمک میکند تا مشکلات و فرصتهای مختلف محیط خود را شناسایی کرده و استراتژیهای مناسبی را برای رسیدن به اهداف خود تعیین کند. این فرآیند ممکن است شامل تغییرات مهم در سازمان باشد، اما همواره باید به یک نقطه مشترک بازگردد و آن تعیین اهداف بلندمدت سازمان می باشد!
مفاهیم مدیریت استراتژیک کسب و کار
مدیریت استراتژیک کسب و کار، مبتنی بر درک واضح سازمان از مأموریت خود است. چشمانداز آن برای جایی که میخواهد در آینده باشد و ارزشهایی که اقدامات آن را هدایت میکند. (ارزش هایی مانند: نوآوري، كيفيت و …)
این فرآیند مستلزم تعهد به برنامهریزی استراتژیک است، که به معنای برنامهریزی برای دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان است.
برای این منظور،مراحل مدیریت استراتژیک کسب و کار، شامل و نه محدود به بررسی عوامل زیر می باشد:
- تحلیل محیط
- تحلیل صنعت
- تحلیل رقبا
- تحلیل نقاط قوت و ضعف سازمان (SWOT)
- تعیین اهداف و استراتژیهای اجرایی
- ایجاد سیستمهای ارزیابی و پیگیری عملکرد
تحلیل محیط در مدیریت استراتژیک کسب و کار، شامل و نه محدود به بررسی عوامل زیر می باشد:
- فرصتها و تهدیدهای محیطی
- قوانین و مقررات
- اقتصاد و تکنولوژی و
- سایر موارد
- است.
- تحلیل صنعت شامل:
- بررسی وضعیت رقابتی صنعتی
- تحلیل مشتریان
- تحلیل تأثیر قیمت و محصولات جایگزین
تحلیل رقبا شامل و نه محدود به بررسی عوامل زیر می باشد:
- تحلیل رقبای مستقیم
- تحلیل رقبای غیرمستقیم
- تحلیل مزیتها و ضعف های رقبای مستقیم
- تحلیل مزیتها و ضعف های رقبای غیرمستقیم
تحلیل SWOT شامل:
- شناسایی و تحلیل نقاط قوت کسب و کار
- شناسایی و تحلیل نقاط ضعف کسب و کار
- شناسایی و تحلیل فرصتهای کسب و کار
- شناسایی و تحلیل تهدیدهای سازمان
است.
با ترکیب این موارد، اهداف و استراتژیهای اجرایی تعیین میشود. همچنین، سیستمهای ارزیابی و پیگیری عملکرد مدیریت استراتژیک کسب و کار شامل سیستمهای اندازهگیری و ارزیابی عملکرد سازمان، پیگیری و نظارت بر اجرای استراتژیها و ارائه گزارشهای عملکرد به مدیران و صاحبان سهام است.
مزایای مدیریت استراتژیک کسب و کار
مدیریت استراتژیک کسب و کار، دارای مزایای مالی و غیرمالی است. این فرآیند به سازمان و رهبری آن کمک میکند تا در مورد وجود آینده خود فکر کرده و برای آن برنامهریزی کند و مسئولیت اصلی هیئت مدیره را انجام دهد. مدیریت استراتژیک جهت سازمان و کارکنان آن را تعیین میکند. در مقابل برنامههای استراتژیک یکبار انجام شده، مدیریت استراتژیک موثر بهطور مستمر فعالیتهای یک سازمان را برنامهریزی، نظارت و آزمایش میکند و در نتیجه کارایی عملیاتی، سهم بازار و سودآوری بیشتری را به همراه دارد.
مراحل مدیریت استراتژیک کسب و کار:
- تعیین مأموریت و چشمانداز سازمان: مأموریت سازمان شامل هدف اصلی سازمان است که آن را از دیگران متمایز میکند، در حالی که چشمانداز آینده سازمان به طور کامل توصیف کننده وضعیت آن در 5 تا 10 سال آینده است.
- تحلیل محیط: تحلیل محیط شامل بررسی فرصتها، تهدیدها، قوانین و مقررات، اقتصاد و تکنولوژی است. این تحلیل به سازمان کمک میکند تا محیط خود را بهتر درک کند و استراتژیهای مناسب را برای مقابله با چالشهای مختلف تعیین کند.
- تحلیل رقبا: این تحلیل به سازمان کمک میکند تا رقبای خود را بهتر درک کند و بفهمد که چگونه میتواند با آنها رقابت کند.
- تحلیل SWOT: تحلیل SWOT شامل تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای سازمان است. این تحلیل به سازمان کمک میکند تا استراتژیهای مناسبی را برای بهرهگیری از نقاط قوت و فرصتهای خود و مقابله با ضعفها و تهدیدهای خود تعیین کند.
- تعیین اهداف: اهداف باید واقعگرایانه، قابل اندازهگیری و مرتبط با مأموریت و چشمانداز سازمان باشند.
- تعیین استراتژیهای اجرایی: استراتژیهای اجرایی باید برای رسیدن به اهداف تعیین شده توسط سازمان ایجاد شود. این استراتژیها باید قابل اجرا، مرتبط با نقاط قوت و فرصتهای سازمان و قابل تغییر باشند.
- اجرای استراتژی: در این مرحله، استراتژیهای تعیین شده باید اجرا شوند. این شامل تخصیص منابع، تعیین مسئولیتها و برنامههای کاری است. همچنین باید یک سیستم مانیتورینگ و ارزیابی برای اندازهگیری پیشرفت و اصلاح استراتژیها در صورت نیاز وجود داشته باشد.
شکل ۱: مراحل مدیریت استراتژیک کسب و کار
مراحل برنامهریزی استراتژیک کسب و کار
برنامهریزی استراتژیک کسب و کار، یک فرآیند حیاتی برای کسبوکارها است که به آنها کمک میکند به طور مؤثر رشد کنند و اهداف خود را دستیابی کنند. پنج مرحله اصلی برنامهریزی استراتژیک کسب و کار عبارتند از:
1- شناسایی: این مرحله با شناسایی موقعیت استراتژیک کنونی کسبوکار شروع میشود. در این مرحله، ذینفعان با استفاده از برنامه استراتژیک موجود، از جمله بیانیه مأموریت و اهداف استراتژیک بلندمدت، کسبوکار و محیط آن را ارزیابی میکنند. این ارزیابیها ممکن است شامل نیازسنجی یا تجزیه و تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها) برای درک وضعیت کسبوکار و مسیر پیشرو باشد.
2- اولویتبندی: در این مرحله، برنامهریزان استراتژیک اهداف و ابتکاراتی را تعیین میکنند که با مأموریت و اهداف شرکت همخوانی دارد و کسبوکار را به سمت دستیابی به اهداف خود سوق میدهد. ممکن است اهداف بالقوه زیادی وجود داشته باشد، بنابراین برنامهریزی مهمترین، مرتبطترین و فوریترین آنها را اولویتبندی میکند. اهداف ممکن است شامل در نظر گرفتن منابع مورد نیاز – مانند بودجه و تجهیزات – باشد و اغلب شامل یک جدول زمانی و معیارهای تجاری یا KPI برای اندازهگیری پیشرفت هستند.
3- توسعه: این محور اصلی برنامهریزی استراتژیک کسب و کار است که در آن ذینفعان برای تدوین گامها یا تاکتیکهای لازم برای دستیابی به یک هدف استراتژیک اعلام شده با یکدیگر همکاری میکنند. این ممکن است شامل ایجاد برنامههای تجاری تاکتیکی کوتاهمدت متعددی باشد که در استراتژی کلی قرار میگیرند. ذینفعان درگیر در توسعه طرح از ابزارهای مختلفی مانند نقشه استراتژی برای کمک به تجسم و اصلاح استراتژی هستند. همچنین، در این مرحله، برنامههای عملیاتی جزئی تری که برای اجرای تاکتیکهای مورد نیاز است، توسعه مییابد.
4- اجرا: در این مرحله، تاکتیکهای توسعه یافته در مرحله قبل، اجرا میشود. این مرحله شامل برنامهریزی و تنظیم فرآیندهای اجرایی است که ممکن است شامل انتخاب تیمهای پروژه، تعیین مسئولیتها و تعیین زمانبندی دقیق برای اجرای تاکتیکها باشد.
5- ارزیابی: در این مرحله، عملکرد کسبوکار بررسی و ارزیابی میشود تا برنامهریزی استراتژیک، بازبینی و تنظیم شود. ذینفعان باید سنجههای عملکرد را بررسی کنند و بر اساس آنها تصمیمگیری کنند که آیا برنامه استراتژیک به دستاوردهای خود دست یافته است یا نه. این ممکن است شامل سنجش ترازنامه مالی، تحلیل SWOT بروزرسانی شده یا ارزیابی اثربخشی راهکارهایی باشد که در مراحل قبلی انتخاب شدهاند.
چه کسی برنامه ریزی استراتژیک را در یک کسب و کار انجام می دهد؟
یک کمیته معمولاً فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار را رهبری می کند. کارشناسان برنامهریزی توصیه میکنند که کمیته شامل نمایندگانی از تمام حوزههای شرکت باشد و به شیوهای باز و شفاف کار کند که در آن اطلاعات از ابتدا تا انتها مستند میشود.
این کمیته به تحقیق و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای درک وضعیت فعلی سازمان و عواملی که در آینده بر آن تأثیر می گذارد، می پردازد. کمیته باید ورودی و بازخوردی را برای تایید یا به چالش کشیدن ارزیابی خود از اطلاعات بخواهد.
کمیته میتواند یکی از روشها یا چارچوبهای استراتژیک بسیاری را که برای هدایت رهبران در این فرآیند ایجاد شدهاند، انتخاب کند. این متدولوژی ها کمیته را طی مجموعه ای از مراحل که شامل تجزیه و تحلیل یا ارزیابی، تدوین استراتژی، و بیان و ارتباط اقدامات مورد نیاز برای حرکت سازمان به سمت چشم انداز استراتژیک خود می شود، هدایت می کند.
کمیته معیارهایی را ایجاد می کند که سازمان را قادر می سازد تا تعیین کند که در اجرای برنامه استراتژیک کسب و کار، چقدر در برابر اهداف خود عمل می کند. فرآیند برنامهریزی همچنین باید مشخص کند که کدام مدیران برای اطمینان از اینکه فعالیتهای معیار در زمانهای برنامهریزی شده انجام میشوند و اهداف مشخصی برآورده میشوند، پاسخگو هستند.
برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار، هر چند وقت یکبار باید انجام شود؟
هیچ الزامات یکسانی برای تعیین فراوانی یک چرخه برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار، وجود ندارد. با این حال، رویکردهای مشترکی وجود دارد.
بررسی های فصلی یک بار در سه ماهه معمولاً یک چارچوب زمانی مناسب برای بررسی مجدد مفروضات ایجاد شده در فرآیند برنامه ریزی و سنجش پیشرفت با بررسی معیارها در برابر برنامه است.
بررسی های سالانه بررسی سالانه به رهبران کسبوکار اجازه میدهد معیارهای چهار فصل گذشته را ارزیابی کرده و تغییرات آگاهانه را در برنامه انجام دهند.
جدول زمانی همیشه در معرض تغییر است. زمان بندی باید انعطاف پذیر و متناسب با نیازهای یک شرکت باشد. به عنوان مثال، یک استارتاپ در یک صنعت پویا ممکن است ماهانه برنامه استراتژیک خود را بازبینی کند. یک کسب و کار بالغ در یک صنعت به خوبی تثبیت شده ممکن است تصمیم بگیرد که طرح را کمتر مورد بازبینی قرار دهد.
انواع برنامه های استراتژیک کسب و کار
تمرکز فعالیت های برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار، معمولاً بر سه حوزه تجاری، شرکتی و عملکردی است. این حوزه ها به صورت زیر توضیح داده می شوند:
1– حوزه تجاری: در این حوزه، برنامه استراتژیک، بر روی جنبه های رقابتی سازمان تمرکز دارد. هدف اصلی این برنامه، ایجاد مزیت های رقابتی و فرصت هایی برای رشد سازمان است. برای دستیابی به این هدف، برنامه استراتژیک کسب و کار، ماموریتی را برای ارزیابی محیط کسب و کار خارجی تعیین می کند و سپس اهداف و منابع مالی، انسانی و فناوری را برای دستیابی به این اهداف تخصیص می دهد.
2– حوزه شرکتی: در این حوزه، برنامه استراتژیک به تعیین نحوه عملکرد شرکت و سازماندهی و همسویی ساختار کسب و کار، سیاست ها و فرآیندهای آن و رهبری ارشد آن برای رسیدن به اهداف مورد نظر تمرکز دارد. به عنوان مثال، مدیریت یک کارخانه تحقیق و توسعه ممکن است به گونهای ساختار یافته باشد که به صورت پویا و به صورت موقت عمل کند. البته تفاوت آن با تیم مدیریت در امور مالی یا منابع انسانی وجود دارد.
3– حوزه عملکردی: در این حوزه، برنامه های استراتژیک عملکرد محور در استراتژیهای سطح شرکت قرار میگیرند و یک بررسی دقیق از بخشها یا بخشهای خاص مانند بازاریابی، منابع انسانی، امور مالی و توسعه ارائه میدهند. برنامه های عملکردی بر روی خط مشی و فرآیند – مانند امنیت و انطباق – تمرکز می کنند و در عین حال بودجه و تخصیص منابع را تعیین می کنند.
در بیشتر موارد، برنامه های استراتژیک شامل عناصر هر سه حوزه هستند و به تعداد و نوع کسب و کار و نیازهای آن بستگی دارند. با این حال، در بعضی موارد، برنامه های استراتژیک کسب و کار، ممکن است به سمت یک حوزه تمرکز بیشتری داشته باشند.
به عنوان مثال، یک شرکت جوان و در حال رشد ممکن است برای دستیابی به اهداف رقابتی خود، بیشتر تمرکز خود را بر روی حوزه تجاری قرار دهد و برنامه استراتژیک کسب و کار خود را بر اساس این حوزه تمرکز دهد. در مقابل، یک شرکت بزرگ و پایدار تر ممکن است تمرکز خود را بیشتر بر حوزه شرکتی و عملکردی قرار دهد تا از همسویی و بهره وری بیشتر بین بخش های مختلف خود بهره مند شود.
در نتیجه، برنامه استراتژیک یک سازمان نیازمند توجه به هر سه حوزه تجاری، شرکتی و عملکردی است. این برنامه ها باید به گونه ای طراحی شوند که با توجه به نیازهای خاص سازمان، به دستیابی به اهداف روزمره و رشد بلند مدت کمک کنند. همچنین، باید با تغییرات محیطی و رقبا تطابق داشته باشد و برای دستیابی به مزیت رقابتی و ارائه خدمات و محصولات با کیفیت بالا، بهبود و بهینه سازی مستمر داشته باشند.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار
برنامهریزی استراتژیک کسب و کار، به عنوان یکی از ابزارهای مهم مدیریتی، مزایای بسیاری برای سازمانها دارد. این ابزار به سازمانها کمک میکند که با آگاهی از وضعیت آینده، فرصتها و چالشهای پیش رو را بهتر پیشبینی کنند. همچنین، با بررسی خطرات ممکن، سازمانها میتوانند بهترین راهکارهای استراتژیک را برای غلبه بر مشکلات و بهرهبرداری از فرصتهای موجود پیدا کنند.
برنامهریزی استراتژیک کسب و کار ، با ایجاد احساس جهت و هدایت افراد در سازمان، به ایجاد استانداردها و پاسخگویی کمک میکند. همچنین، با تعیین هدفها و راهبردهای مشترک، به سازمانها امکان میدهد تا برنامههای عملیاتی و کارایی خود را بهبود بخشند و عملکرد خود را بهبود بخشند.
یکی از مزایای دیگر برنامهریزی استراتژیک کسب و کار ، کمک به سازمانها در مدیریت بحرانها است. با تهیه برنامههای استراتژیک، سازمانها بهتر میتوانند به تغییرات غیرمنتظره و بحرانهای احتمالی واکنش نشان دهند و برای آنها آماده شوند. به این ترتیب، زمان صرف شده برای مدیریت بحرانها کاهش مییابد و سازمانها میتوانند بهتر به نیازهای مشتریان و بازار پاسخ دهند و در نتیجه عملکرد بهتری داشته باشند.
مدیریت استراتژیک کسب و کار
مدیریت استراتژیک کسب و کار، یک جنبه حیاتی از موفقیت سازمانی است که شامل هماهنگی اقدامات سازمان با برنامه های استراتژیک آن میشود تا اطمینان حاصل شود که فرآیندها و منابع سازمان از بیانیه مأموریت و چشمانداز برنامه استراتژیک حمایت میکنند. این فرآیند پیوسته شامل شناسایی معیارها، تخصیص منابع مالی و انسانی و ارائه رهبری برای دستیابی به اهداف تعیین شده است.
به طور ساده، مدیریت استراتژیک کسب و کار، اجرای استراتژی است که گاهی به عنوان اجرای استراتژی کسب و کار نیز شناخته میشود. اجرای استراتژی کسب و کار، شامل شناسایی معیارها، تخصیص منابع مالی و انسانی و ارائه رهبری برای دستیابی به اهداف تعیین شده است.
مدیریت استراتژیک کسب و کار، ممکن است به شیوههای تجویزی و یا توصیفی نزدیک شود.
رویکرد تجویزی بر روی ایجاد استراتژی تمرکز دارد و اغلب از رویکرد تحلیلی مانند SWOT یا کارت امتیازی متوازن برای بررسی ریسکها و فرصتها استفاده میکند.
رویکرد توصیفی بر روی اجرای استراتژی تمرکز دارد و معمولاً از دستورالعملها یا اصول کلی استفاده میکند.
لازم به ذکر است که اصطلاحات برنامهریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک، به دلیل شباهتهایشان گاهی به جای یکدیگر به کار گرفته میشوند.
مفهوم نقشه استراتژی چیست؟
نقشه استراتژی به عنوان یک الگوی برنامهریزی، برای کمک به ذینفعان در تجسم استراتژی کامل یک کسب و کار به صورت یک گرافیک مرتبط به کار میرود. این تصاویر، روشی قدرتمند برای درک و بررسی روابط علت و معلولی بین عناصر یک استراتژی تجاری ارائه میدهند.
هر چند که نقشه استراتژی میتواند به روشهای مختلفی ترسیم شود، اما یک نقشه استراتژی، بر چهار حوزه اصلی کسب و کار، متمرکز هستند:
- مالی
- مشتری
- فرآیندهای کسب و کار داخلی و
- یادگیری و رشد.
در این حوزهها، اهداف مشخصی طبقهبندی میشوند و روابط یا وابستگیهایی بین آنها ایجاد میشود.
به عنوان مثال، یک نقشه استراتژی ممکن است شامل یک هدف مالی برای کاهش هزینهها و یک هدف فرآیندهای کسب و کار داخلی برای بهبود کارایی عملیاتی باشد. این دو هدف با یکدیگر مرتبط هستند و میتوانند به ذینفعان کمک کنند تا بفهمند وظایفی مانند بهبود گردش کار عملیاتی میتواند هزینههای شرکت را کاهش دهد و دو عنصر برنامه استراتژیک را برآورده کند.
از طرف دیگر، یک نقشه استراتژی میتواند به تبدیل اهداف کلی به یک برنامه اقدام و اهدافی که میتوانند همسو و اجرا شوند کمک کند.
همچنین، نگاشت استراتژی میتواند به شناسایی چالشهای استراتژیک که ممکن است واضح نباشند کمک کند. به عنوان مثال، یکی از اهداف یادگیری و رشد ممکن است افزایش تخصص کارکنان باشد، اما ممکن است چالشهای غیرمنتظرهای را در حفظ و پاداش کارکنان به نمایش بگذارد که بر اهداف کاهش هزینهها تأثیر میگذارد.
با استفاده از نقشه استراتژی، می توانید به شناسایی چالشهای استراتژیک که ممکن است واضح نباشند کمک کنید. با توجه به اهداف و راهبردهای مشخص شده در هر یک از حوزهها، میتوانید به دنبال راهحلهایی برای چالشهای موجود بگردید. درنهایت، نقشه استراتژی به شما کمک میکند تا به صورت جامع و مفهومی به برنامهریزی و مدیریت استراتژیهای کسب و کار بپردازید و عملکرد کسب و کار خود را بهبود دهید.
شکل ۲: مثالی از نقشه استراتژی
دیدگاهتان را بنویسید