از سیر تا پیاز استاندارد مدیریت پروژه PMBOK 6
مقدمه
به رسمیت شناختن مدیریت پروژه، به عنوان یک حرفه از اواسط قرن بیستم آغاز شد. یکی از جنبه های این کار، به دست آوردن توافق در مورد محتوای مجموعه دانشی به عنوان پیکره دانش یا BOK: Body Of knowledge ها بود.
پیکره دانش مدیریت پروژه یا PMBOK یکی از این BOK ها است. این استاندارد را موسسه PMI به عنوان مبنایی برای مجموعه دانش مدیریت پروژه، ارائه داد. در همین اثنا مدیران پروژه متوجه شدند که هیچ کتابی نمی تواند کل مجموعه دانش مدیریت پروژه را در بر گیرد. بنابراین، موسسه مدیریت پروژه، راهنمای پیکره دانش مدیریت پروژه (PMBOK Guide) را از سال 1996 و با انتشار PMBOK-V1 آغاز کرد.
موسسه مدیریت پروژه، PMBOK را به عنوان پیکره دانش در حرفه مدیریت پروژه توصیف می کند. مجموعه دانش مدیریت پروژه که به آن استاندارد مدیریت پروژه می گویند، شامل روش های اثبات شده و بهترین تمارینی است که به طور گسترده ای در پروژه های جهان اعمال می شود.
استاندارد یک سند است که توسط یک مرجع قانونی، عرف یا توافق عمومی به عنوان یک مدل و یا مثال ایجاد شده است. استاندارد مدیریت پروژه یک مرجع بنیادی برای برنامه های توسعه حرفه ای مدیریت پروژه است. از آنجا که مدیریت پروژه باید متناسب با نیازهای پروژه باشد، استاندارد و راهنما، هر دو بر اساس شیوه های توصیفی، به جای شیوه های تجویزی می باشد. بنابراین، استاندارد، فرآیندهای را مشخص می کند که در اکثر پروژه ها و در اکثر زمان ها، قابل اجرا می باشد. همچنین استاندارد، ورودی ها و خروجی هایی را که معمولا با آن فرایندها مرتبط هستند را شناسایی می کند.
در این مقاله به بررسی کامل ویرایش ششم از استاندارد PMBOK یعنی مدیریت پروژه PMBOK 6 می پردازیم. در پایان برای کسب دانش تخصصی در این حوزه، صفحه دوره مدیریت پروژه را ببینید.
تعریف پروژه در PMBOK 6
پروژه یک تلاش موقتی است که برای ایجاد یک محصول، خدمات یا نتیجه منحصر به فرد انجام می شود.
• محصول، خدمات یا نتیجه منحصر به فرد. پروژه ها برای تحقق اهداف با تولید محصولات قابل تحویل انجام می شوند. هدف به عنوان نتیجه ای تعریف می شود که فعالیت های پروژه باید به سمت آن هدایت شود، موقعیت استراتژیکی که باید به آن دست یافت، هدفی که باید به آن رسید، نتیجه ای که باید به دست آید، محصولی که باید تولید شود یا خدماتی که باید ارائه شود. دستاورد به عنوان هر محصول، نتیجه یا قابلیت منحصر به فرد و قابل تاییدی برای انجام خدماتی که برای تکمیل یک فرآیند، فاز یا پروژه لازم است، تعریف می شود. کالاهای تحویلی ممکن است ملموس یا نامشهود باشند.
• تلاش موقتی. موقتی بودن پروژه ها نشان می دهد که یک پروژه شروع و پایان مشخصی دارد. زمانی پروژه به پایان می رسد که یک یا چند مورد زیر درست باشد:
o اهداف پروژه محقق شده است.
o اهداف برآورده نمی شوند.
o بودجه پروژه تمام شده یا دیگر برای تخصیص به پروژه در دسترس نیست.
o نیاز به پروژه دیگر وجود ندارد (به عنوان مثال، مشتری دیگر نمی خواهد پروژه تکمیل شود، تغییر در استراتژی یا اولویت های استراتژیک، پروژه را به پایان می رساند).
o منابع انسانی یا فیزیکی دیگر در دسترس نیستند.
o پروژه به دلایل قانونی خاتمه می یابد .
پروژه ها موقتی هستند، اما دستاوردهای آنها ممکن است فراتر از پایان پروژه وجود داشته باشد.
• پروژه ها باعث تغییر می شوند. پروژه ها باعث تغییر در سازمان ها می شوند. از منظر کسب و کار، یک پروژه با هدف انتقال یک سازمان از یک وضعیت به حالت دیگر بمنظور دستیابی به یک هدف خاص است (شکل 1 را ببینید).
قبل از شروع پروژه، معمولاً سازمان را در وضعیت فعلی قرار می دهند. نتیجه مطلوب تغییر ناشی از پروژه قبل از شروع پروژه، معمولاً سازمان را در وضعیت فعلی قرار می دهند. نتیجه مطلوب تغییر ناشی از پروژه به عنوان وضعیت آینده توصیف می شود.
شکل ۱: انتقال سازمان به وضعیت مطلوب با اجرای پروژه
• پروژه ها باعث ایجاد ارزش تجاری می شوند. موسسه جهانی مدیریت پروژه یا PMI، ارزش کسب و کار را به عنوان سود خالص قابل سنجش ناشی از یک تلاش تجاری تعریف می کند. سود ممکن است محسوس، نامشهود یا هر دو باشد. در تجزیه و تحلیل کسب و کار، ارزش تجاری بازده در نظر گرفته می شود، به شکل عناصری مانند زمان، پول، کالاها یا دارایی های نامشهود در ازای چیزی که مبادله شده است .
• زمینه شروع پروژه. رهبران سازمانی، پروژه ها را در پاسخ به عواملی که بر سازمانشان اثر می گذارد آغاز می کنند. چهار دسته اساسی برای این عوامل وجود دارد که زمینه متولد شدن یک پروژه را نشان می دهد (شکل 2 را ببینید):
o پاسخ به الزامات قانونی، حقوقی یا اجتماعی؛
o برآوردن درخواست ها یا نیازهای ذینفعان و ذی ضرران؛
o پیاده سازی یا تغییر استراتژی های تجاری یا استراتژی های فناوری؛
o ایجاد، بهبود یا اصلاح محصولات، فرآیندها یا خدمات.
شکل2 :زمینه های شروع پروژه-برگرفته از PMBOKV6
چرا باید PMBOK-V6 را یاد بگیریم؟
تعریف مدیریت پروژه
مدیریت پروژه، کاربرد دانش، مهارت ها، ابزارها و تکنیک ها در فعالیت های پروژه برای برآوردن نیازهای پروژه است. مدیریت پروژه از طریق متناسب سازی و یکپارچه سازی فرآیندهای آغازین، برنامه ریزی، اجرائی، پایش و کنترل و در نهایت اختتامی در طول پروژه انجام می شود. مدیریت پروژه سازمان ها را قادر می سازد تا پروژه ها را به طور موثر و کارآمد اجرا و مدیریت کنند.
تاثیرات مدیریت پروژه در موفقیت و شکست پروژه ها در جدول ۱ دسته بندی شده است.
جدول 1 : بررسی تاثیر مدیریت پروژه بر موفقیت و شکست پروژه
پروژه ها یک راه کلیدی برای ایجاد ارزش و منافع در سازمان ها هستند. در محیط کسب وکار امروزی، رهبران سازمانی باید بتوانند با بودجههای فشرده تر، زمانبندی کوتاهتر، منابع محدودتر و فناوری های به سرعت در حال تغییر، پروژه ها را مدیریت کنند. محیط کسب و کار پویا و با سرعت فزاینده ای در حال تغییر است. سازمان ها برای اینکه در اقتصاد جهانی رقابتی باقی بمانند، مدیریت پروژه را برای ارائه ارزش تجاری مداوم، پذیرفته اند.
مدیریت پروژه موثر و کارآمد باید به عنوان یک شایستگی استراتژیک در سازمان ها در نظر گرفته شود.که سازمان ها را قادر می سازد:
• نتایج پروژه به اهداف کسب و کار، گره بخورد؛
• رقابت موثرتر در بازارها شکل گیرد؛
• حفظ موقعیت سازمان تضمین شود؛
• با تنظیم مناسب برنامه های مدیریت پروژه، به تأثیر تغییرات محیط کسب و کار بر روی پروژه ها پاسخ دهند.
مقایسه عملیات و مدیریت پروژه
تغییرات در عملیات کسب و کار یا سازمانی ممکن است باعث تولد یک پروژه شود – به خصوص زمانی که تغییرات اساسی در عملیات کسب و کار در نتیجه ارائه محصول یا خدمات جدید ایجاد شود. عملیات در حال انجام، خارج از محدوده یک پروژه است.
در شکل ۳ به مقایسه پروژه و عملیات پرداخته شده است.
شکل ۳: مقایسه پروژه و عملیات
پروژه ها می توانند با عملیات در نقاط مختلف در طول چرخه حیات محصول تلاقی داشته باشند، مانند:
• هنگام توسعه یک محصول جدید، ارتقاء یک محصول، یا توسعه خروجی ها؛
• در حین بهبود عملیات یا فرآیند توسعه محصول؛
• در پایان چرخه حیات محصول؛
• در مرحله اختتام پروژه .
در شکل 4، این تلاقی بهتر نشان داده شده است.
شکل4: چرخه حیات محصول و پروژه
در هریک از مراحل چرخه حیات محصول نشان داده شده در تصویر ۴ نیز، فروش محصول، هزینه ها و جریان نقدی پروژه دچار تغییرات (مثبت و منفی) می شود که در تصویر ۵، نشان داده شده است.
.
شکل ۵: نوسانات فروش محصول، هزینه ها و جریان نقدی در نقاط مختلف چرخه حیات محصول
دفتر مدیریت پروژه یا PMO
دفتر مدیریت پروژه یا PMO: Project Management Office، یک ساختار مدیریتی است که فرآیندهای حاکمیت مرتبط با پروژه را استاندارد می کند و اشتراک منابع، روش ها، ابزارها و تکنیک ها را تسهیل می کند. مسئولیت های یک PMO می تواند از ارائه عملکردهای پشتیبانی مدیریت پروژه تا مسئولیت واقعی مدیریت مستقیم یک یا چند پروژه باشد.
انواع مختلفی از ساختارهای PMO در سازمان ها وجود دارد که هر کدام از نظر میزان کنترل و تأثیرگذاری بر پروژه های درون سازمان متفاوت است، مانند: حمایت کننده، کنترل کننده، رهبری کننده.
PMO داده ها و اطلاعات پروژه های شرکت را یکپارچه می کند و چگونگی تحقق اهداف استراتژیک سطح بالاتر را ارزیابی می کند. PMO رابط طبیعی بین پورتفولیوها، طرحها، پروژهها و سیستمهای سازمان است.
چرخه حیات پروژه
چرخه حیات پروژه مجموعه ای از مراحلی است که پروژه از آغاز تا اختتام آن را سپری می کند و چارچوب پروژه را تشکیل می دهد. چرخه حیات پروژه می تواند به سه روش قابل برنامه ریزی یا Predictive، تطبیقی یا Adaptive و ترکیبی یا Hybrid باشد که روش Adaptive می تواند به دو صورت Iterative یا Incremental باشد. سطح هزینه، نیروی انسانی و احتمال تکمیل موفقیت آمیز پروژه در ابتدا کم است و در پایان نسبت به آن بیشتر است و در مقابل نفوذ دست اندرکاران در ابتدا زیاد است و با ادامه پروژه به تدریج کاهش می یابد. همه پروژه ها را می توان با چرخه حیات نشان داده شده در شکل ۶ ترسیم کرد.
شکل ۶: ارتباط متقابل اجزای کلیدی استاندارد PMBOK در پروژه
چرخه حیات پروژه، مستقل از چرخه حیات محصول است. در چرخه حیات پروژه، کارهای فنی هر بخش و مسئول هر کار مشخص می شود.
مدیریت پروژه داده ها و اطلاعات
در طول چرخه حیات یک پروژه، حجم قابل توجهی از داده ها جمع آوری، تجزیه و تحلیل و تبدیل می شود. داده های پروژه، در نتیجه ی فرآیندهای مختلف جمع آوری شده و در تیم پروژه به اشتراک گذاشته می شود.
داده های جمع آوری شده، تجمیع و تبدیل می شوند تا در فرایندهای مختلف، به اطلاعات پروژه تبدیل شوند. اطلاعات یا به صورت شفاهی منتقل شده یا در قالب های مختلف به عنوان گزارش ذخیره و توزیع می شود.
شکل ۷ : داده ها، اطلاعات و روند گزارش پروژه
مدیریت پروژه و اسناد تحلیل کسب و کار
مدیر پروژه باید اطمینان حاصل کند که رویکرد مدیریت پروژه، اهداف تعریف شده در اسناد تحلیل کسب و کار را در بر می گیرد. این اسناد در جدول زیر تعریف شده است. این دو سند به یکدیگر وابسته هستند و به طور مکرر توسعه یافته و در طول چرخه حیات پروژه به روز آوری می شوند.
جدول 2: اسناد تحلیل کسب و کار پروژه
حامی یا اسپانسر پروژه، مسئول توسعه و به روز آوری سند نمونه کسب وکار پروژه است. و مدیر پروژه مسئول ارائه پیشنهاد ها و نظارت برای حفظ سند کسب و کار پروژه، برنامه مدیریت پروژه، منشور پروژه و اجرای اقدامات موفقیت آمیز برنامه مدیریت منافع پروژه در همسویی با یکدیگر و با اهداف و مقصود سازمان است.
محیط پروژه
پروژه ها در محیط هایی هستند که بر آنها تأثیر می گذارد. این تأثیرات می تواند تأثیر مطلوب یا نامطلوبی بر پروژه باشند. دو دسته اصلی از تأثیرات، عوامل محیطی سازمانی (EEF) و دارایی های فرآیند سازمانی (OPAs) هستند .
شکل ۸: عوامل تاثیر گذار بر پروژه
عوامل محیطی سازمانی
عوامل محیطی سازمانی (EEF) به شرایطی اشاره دارد که تحت کنترل تیم پروژه نیستند و پروژه را تحت تأثیر، محدودیت یا جهت گیری قرار می دهد. این شرایط می تواند درونی و یا برون سازمانی باشد.
عوامل محیطی داخلی سازمان شامل فرهنگ، ساختار و حاکمیت سازمانی؛ توزیع جغرافیایی امکانات و منابع؛ زیر ساخت؛ نرم افزار فناوری اطلاعات؛ در دسترس بودن منابع و توانمندی کارکنان می باشد.
عوامل محیطی خارجی سازمان شامل شرایط بازار؛ تأثیرات و مسائل اجتماعی و فرهنگی؛ محدودیت های قانونی؛ پایگاه های اطلاعاتی بازرگانی؛ تحقیقات دانشگاهی؛ استانداردهای دولتی یا صنعتی؛ ملاحظات مالی می باشد.
دارایی های فرآیند سازمانی
داراییهای فرآیند سازمانی (OPA) برنامهها، فرآیندها، خط مشیها، رویهها و پایگاههای دانش ویژه و مورد استفاده سازمان است. این دارایی هایی که بر مدیریت پروژه تأثیر می گذارد، به طور کلی به دو دسته زیر تقسیم می شوند.
• فرآیندها، سیاست ها و رویه ها؛
• پایگاه های دانش سازمانی.
دارایی های دسته اول به عنوان بخشی از پروژه به روز نمی شوند. فرآیندها، خط مشی ها و رویه ها معمولاً توسط دفتر مدیریت پروژه (PMO) یا سایر نقش های خارج از پروژه ایجاد می شوند. این موارد را می توان تنها با پیروی از سیاست های سازمانی مناسب مرتبط با فرآیندها، خط مشی ها یا رویه ها، به روز رسانی نمود. برخی از سازمانها تیم را تشویق میکنند تا الگوها، چرخههای حیات و چک لیستها را برای پروژه تنظیم کنند. در این موارد، تیم مدیریت پروژه باید آن دارایی ها را متناسب با نیازهای پروژه تنظیم کند.
دارایی های دسته دوم در چرخه حیات پروژه با اطلاعات پروژه به روز می شوند. به عنوان مثال، اطلاعات مربوط به عملکرد مالی، درس های آموخته شده، معیارهای عملکرد و مسائل و مشکلات پروژه به طور مداوم در چرخه حیات پروژه به روز می شوند.
انواع ساختار سازمانی
تعیین نوع ساختار سازمانی مناسب، نتیجه مطالعه مبادلات بین دو متغیر کلیدی است. متغیرها، انواع ساختار سازمانی موجود برای استفاده و نحوه بهینه سازی آنها برای یک سازمان مشخص، هستند. برای هیچ سازمانی ساختار یکسانی وجود ندارد. ساختار نهایی برای یک سازمان خاص به دلیل متغیرهای متعددی که باید در نظر گرفته شود منحصر به فرد است. انواع ساختار سازمانی عبارتند از:
• ارگانیک یا ساده
• عملکردی (متمرکز)
• چندبخشی با تکرار برای هر تقسیم با تمرکز کمی
• ماتریس (قوی)
• ماتریس (ضعیف)
• ماتریس (متعادل)
• پروژه محور (مرکب، ترکیبی)
• مجازی
• ترکیبی
• PMO
نقش مدیر پروژه
نقش مدیر پروژه از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است. مدیران پروژه از آغاز تا پایان درگیر پروژه می شوند. در برخی شرایط، مدیران پروژه ممکن است در فعالیت های قبل از شروع پروژه درگیر شوند. تفاوت بین مدیران پروژه و مدیران عملیاتی یا عملکردی در ادامه آورده شده است.
• مدیر پروژه: برای رهبری تیمی که مسئولیت دستیابی به اهداف پروژه را بر عهده دارد، منصوب می شود .
• مدیر عملیات: مسئول اطمینان از کارآمد بودن عملیات کسب و کار هستند .
• مدیر عملکرد: شخصی است که دارای اختیارات مدیریتی بر یک واحد سازمانی – مانند یک بخش – در یک کسب و کار، شرکت یا سازمان دیگر است.
تیم پروژه
تیم پروژه شامل مدیر پروژه و تیمی از افراد است که با هم در انجام کار پروژه برای رسیدن به اهداف آن اقدام می کنند. تیم پروژه شامل مدیر پروژه، کارکنان مدیریت پروژه و سایر اعضای تیم است که کار را انجام می دهند، اما لزوماً با مدیریت پروژه درگیر هستند. تیم پروژه شامل نقش هایی مانند:
• کارکنان مدیریت پروژه
• کارکنان پروژه
• حامی کارشناسان
• کاربران یا نمایندگان مشتری
• فروشندگان
• اعضای شریک کسب و کار
• شرکای کسب و کار
ذینفعان و ذی ضرران (دست اندرکاران)
هر پروژه دارای ذینفعان و ذی ضررانی است که با تاثیر مثبت یا منفی بر روی پروژه اثر می گذارد یا اثر می پذیرند. برخی از دست اندرکاران، تأثیر محدودی بر کار یا نتایج پروژه دارند و برخی دیگر تأثیر قابل توجهی بر پروژه و نتایج مورد انتظار دارند. تحقیقات دانشگاهی و تحقیقات علمی در مورد وضع نامطلوب پروژه های معتبر، اهمیت رویکرد ساختاری را در شناسایی، اولویت بندی و مشارکت همه دست اندرکاران نشان می دهد. توانایی مدیر پروژه و تیم برای شناسایی و تعامل با تمام دست اندرکاران به نحوی مناسب می تواند به معنی تفاوت بین موفقیت پروژه و شکست باشد. برای افزایش شانس موفقیت، فرایند شناسایی و تعامل با دست اندرکاران باید پس از تصویب منشور پروژه،تعیین مدیر پروژه و تشکیل تیم شروع شود .
رضایت دست اندرکاران، باید به عنوان هدف پروژه شناسایی و مدیریت شود. تمرکز روی ارتباط مداوم با تمام دست اندرکاران، از جمله اعضای تیم، برای درک نیازها و انتظارات آنها، رسیدگی به مسائل در صورت وقوع، مدیریت منافع متضاد و ایجاد مشارکت مناسب دست اندرکاران در تصمیمات و فعالیت های پروژه، راه حلی برای مشارکت موثر ذینفعان و ذی ضرران، است.
فرآیند شناسایی و مشارکت دست اندرکاران، برای بهره برداری از پروژه، فرایندی تکراری است. اگر چه فرآیندهای مدیریت پروژه تنها یک بار توصیف می شود، فعالیت های شناسایی، اولویت بندی و تعامل باید بصورت منظم و حداقل در زمان های زیر مورد بررسی قرار گیرد:
• در طول چرخه حیات پروژه و در انتهای فازهای اجرائی پروژه (مانند انتهای فاز مهندسی-تدارکات-اجرا)
• دست اندرکاران کنونی، دیگر در پروژه مشارکت نکنند و یا ذینفعان و ذی ضرران جدید به پروژه اضافه شده باشند.
• تغییرات قابل توجهی در سازمان رخ داده یا جامعه ذینفعان و ذی ضرران، گسترده تر شده باشد.
شایستگی های مدیر پروژه
مثلث استعداد PMI ، بر سه مجموعه مهارت مورد نیاز مدیران پروژه تمرکز دارد:
• مهارت های فنی: مهارت های به کارگیری موثر و کارآمد دانش مدیریت پروژه، برای ارائه نتایج دلخواه.
• مهارت های استراتژیک و تجاری: توانایی مشاهده نمای کلی سطح بالای سازمان، اجرا و مذاکره درباره تصمیمات و اقداماتی که از همسویی استراتژیک و نوآوری پشتیبانی می کند.
• مهارت های رهبری: توانایی هدایت، ایجاد انگیزه و اداره کردن یک تیم.
رهبری و مدیریت
کلمات رهبری و مدیریت اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند. با این حال، آنها مترادف نیستند. واژه مدیریت ارتباط نزدیک تری با هدایت فرد دیگر برای رسیدن از نقطه ای به نقطه دیگر با استفاده از مجموعه ای شناخته شده از رفتارهای مورد انتظار دارد. در مقابل، رهبری شامل کار با دیگران از طریق بحث یا مناظره به منظور هدایت آنها از یک نقطه به نقطه دیگر است.
در جدول 3، مدیریت و رهبری در چندین سطح مهم، با هم مقایسه شده اند.
جدول 3: مقایسه رهبری و مدیریت
مدیران پروژه برای موفقیت باید هم رهبری و هم مدیریت را به کار گیرند. مهارت در یافتن تعادل مناسب برای هر موقعیت است. شیوه ای که در آن مدیریت و رهبری به کار گرفته می شوند اغلب در سبک رهبری مدیر پروژه نشان داده می شود.
یکپارچه سازی
مدیر پروژه نقش یکپارچه سازی را در پروژه با موارد زیر انجام میدهد:
• کار با حامی پروژه برای درک اهداف استراتژیک و اطمینان از همسویی اهداف پروژه با اهداف پورتفولیو، طرح و حوزه های کسب و کار.
• متقاعد کردن همه اعضای تیم برای کار در یک جهت مشخص .
• درک چگونگی ادغام فرآیندهای مختلف پروژه، زمان و محل تعامل. (ادغام در سطح فرآیند)
• توانایی ادغام و اعمال تجربه، بینش، رهبری و مهارت های فنی و مدیریت کسب و کار در پروژه. (ادغام در سطح شناختی)
• درک چگونگی و به کارگیری ادغام در سطح زمینه از جمله فناوری جدید، تعامل اجتماعی، مدیریت تیم مجازی و ارزش های جدید.
جمع بندی
در این مقاله به بررسی از سیر تا پیاز ویرایش استاندارد مدیریت پروژه، یا همان PMBOK 6 پرداختیم.
در این راستا ضمن تعریف پروژه و مدیریت پروژه، شباهت ها و تفاوت های عملیات و پروژه را تشریح نمودیم. علاوه بر آن به بررسی تلاقی پروژه ها با عملیات در نقاط مختلف چرخه حیات محصول پرداختیم. دفتر مدیریت پروژه یا PMO را تشریح کردیم و چرخه حیات پروژه را بسط دادیم. در ادامه به بررسی مدیریت پروژه و اسناد تحلیل کسب و کار، یعنی نمونه کسب و کار پروژه و برنامه مدیریت منافع پروژه پرداختیم. محیط پروژه و عوامل محیطی سازمانی و دارایی های فرآیند سازمانی را تشریح نمودیم.
انواع ساختار سازمانی در پروژه ها و نقش و شایستگی های مدیر پروژه، تیم پروژه و سایر ذی نفعان و ذی ضرران پروژه را تبیین نمودیم.
دیدگاهتان را بنویسید