رهبری کسب و کار و ۴ سبک اصلی رهبری کسب و کار
الگوی کلی اقدامات رهبران که توسط کارکنانشان درک می شود، سبک رهبری نامیده می شود و نشان دهنده فلسفه، مهارت ها و نگرش رهبران در عمل است. مطالعه سبک های مختلف رهبری که بتوان از میان آنها سبک مناسب را انتخاب کرد، بسته به موقعیتی که رهبری در آن قرار دارد و ماهیت پیروان درگیر، بستگی دارد.
رهبران یا روسای مثبت و منفی
راههای متفاوتی برای ایجاد انگیزه توسط رهبران وجود دارد. اگر رویکرد رهبری بر پاداش ها تأکید کند، رهبر از رهبری مثبت استفاده می کند. اگر رویکرد رهبری بر مجازات ها تأکید کند، رهبر در حال اعمال رهبری منفی است. رهبران منفی را باید رئیس نامید تا رهبر.
شکل 1: رهبران یا روسای مثبت و منفی
تکنیک های نظارتی رهبر
سه دسته از تکنیک های نظارتی برای رهبری وجود دارد – استبدادی، مشارکتی یا مشورتی و آزادانه و مطابق با این سه تکنیک، سه سبک مدیریت وجود دارد – استبدادی، دموکراتیک و آزادانه. به اینها می توان یکی دیگر یعنی سبک رهبری پدرانه را نیز اضافه کرد.
شکل 2: تکنیک های نظارتی رهبر
۱–رهبری خودکامه یا استبدادی
یک رهبر مستبد قدرت و تصمیم گیری را در خود متمرکز می کند. او بدون مشورت با کارمندان دستور می دهد، وظایف را تعیین می کند. رهبر اختیارات و مسئولیت کامل را بر عهده می گیرد.
رهبری استبدادی بر اساس تهدید و مجازات منفی است. زیردستان وی فقط همانطوری که او هدایت می کند باید عمل کنند. او نه به نظرات کارکنان اهمیت می دهد و نه به آنها اجازه می دهد در تصمیم گیری تأثیر بگذارند. او معتقد است که به دلیل اقتدارش، او به تنهایی می تواند تصمیم بگیرد که در یک موقعیت خاص، چه چیزی بهتر است.
رهبری مستبد مبتنی بر نظارت دقیق و دستور فرماندهی مافوق است. تصمیم گیری سریع، اقدام سریع و وحدت رویه در این سبک رهبری تسهیل می شود.
چالش این سبک رهبری آن است که استفاده بیش از حد از قدرت ممکن است منجر به اعتصابات و اختلافات سازمانی شود. به احتمال زیاد باعث ایجاد ناامیدی و تاخیر در رشد توانمندی کارکنان می شود. در سبک رهبری استبدادی، کارمندان به سختی کار می کنند تا از مجازات رهبر دور باشند. بنابراین آنها حداقل هایی را تولید می کنند که از مجازات بگریزند. رهبری استبدادی در بلند مدت محکوم به شکست است؛ زیرا نسل جدید مستقل تر و کمتر مطیع است و قابل کنترل نیست.
مقاله 7 گام اصلی موفقیت کسب و کار ها، در سال 2022 را بخوانید.
شکل 3: رهبری خودکامه یا استبدادی
رهبری خودکامه را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) خودکامه سخت جوش: که عمدتاً بر تأثیرات منفی متکی است و از نیروی ترس و تنبیه برای هدایت زیردستان خود به سمت اهداف سازمانی استفاده می کند. این سبک منجر به عصبانیت کارمندان می شود.
ب) خودکامه خیرخواه: که عمدتاً به تأثیرات مثبت متکی است از پاداش و انگیزه ها در جهت دادن به زیردستان خود به سمت اهداف سازمانی استفاده می کند. او با استفاده از تمجید و دست زدن به پشت، وفاداری زیردستانی را که تصمیمات او را می پذیرند، تضمین می کند.
ج) خودکامه دستکاری شده: که باعث می شود کارمندان احساس کنند که در تصمیم گیری شرکت می کنند در حالی که خود مدیر تصمیم را گرفته است. مک گرگور این سبک را تئوری X می نامد.
۲.رهبری دموکراتیک یا مشارکتی
رهبران مشارکتی یا دموکراتیک اقتدار را غیرمتمرکز می کنند. مشورت با زیردستان و مشارکت آنها در تدوین برنامه ها و سیاست ها را در دستور کار قرار می دهند. رهبر دموکراتیک، مشارکت در تصمیم گیری را تشویق می کند.
رهبر دموکرات، زیردستان را عمدتاً از طریق اقناع و الگوسازی به جای ترس و زور رهبری می کند. گاهی اوقات رهبر به عنوان تعدیل کننده ایده ها و پیشنهادات گروه خود عمل می کند. مک گرگور این سبک را تئوری Y می نامد.
مدیریت علمی تیلور مبتنی بر ناتوانی کارکنان عادی در تصمیم گیری موثر در مورد کارشان بود. از این رو قدرت تصمیم گیری به مدیریت واگذار شد. اما مطالعات اخیر نیاز به مشارکت زیردستان را نشان می دهد. روند مدرن رهبری در کسب و کار نیز، طرفدار تقسیم مسئولیت با کارکنان است.
این سبک رهبری، باعث ایجاد شور و نشاط در کارکنان می شود و پرسنل احساس می کنند که مدیریت به آنها و همچنین به ایده ها و پیشنهادات آنها علاقه مند است. بنابراین، آنها پیشنهادات خود را برای بهبود ارائه خواهند کرد.
شکل 4: رهبری دموکراتیک یا مشارکتی
مزایای اصلی رهبری دموکراتیک عبارت است از:
- انگیزه بالاتر و روحیه بهبود یافته پرسنل
- افزایش همکاری با مدیریت
- بهبود عملکرد شغلی
- کاهش شکایات
- کاهش غیبت و جابجایی کارکنان.
۳.رهبری غیرمداخله گر- رهبر تنبل (Laissez-faire یا Free-rein)
رهبران تنبل از قدرت و مسئولیت اجتناب می کنند. در سبک رهبر آزاد یا غیر مداخله گر، مسئولیت تصمیم گیری به زیردستان سپرده می شود و حداقل ابتکار عمل را رهبر در مدیریت به عهده می گیرد. او هیچ جهتی نمی دهد و به تیمش اجازه می دهد تا اهداف خود را تعیین کنند و مشکلات را نیز خودشان حل کنند. رهبر تنبل، فقط نقش کوچکی دارد.
ایده او این است که هر یک از اعضای گروه زمانی که به حال خود رها می شود، بهترین تلاش خود را به کار می گیرد و از این طریق می توان به حداکثر نتیجه رسید. رهبر به عنوان یک داور عمل می کند. اما از آنجایی که هیچ جهت یا کنترلی بر مردم اعمال نمیشود، سازمان احتمالاً دچار شکست میشود.
شکل 5: رهبری غیرمداخله گر- رهبر تنبل
آزمایشی که در سال ۱۹۴۰ در میان باشگاههای پیشاهنگی پسران ایالات متحده انجام شد، نشان میدهد که رهبری استبدادی احتمالاً باعث ایجاد تضاد در گروه و ایجاد خصومت نسبت به رهبر میشود. در گروههای دموکراتیک، غیبت رهبر تفاوت چندانی نداشت، در حالی که در گروههای استبدادی، زمانی که رهبر بیرون از اتاق بود، خروجی کارا به حداقل می رسید.
رهبری دموکراتیک وفاداری تیم را نتیجه می دهد؛ در حالیکه رهبری غیرمداخله گرنیز با وجودی که مانند گروه دموکراتیک، رویکردهای دوستانهای نسبت به رهبر ایجاد کردند؛ اما پیشنهادات گروه ها بسیار کم بود و تیم نیز بهره وری کمتری داشتند.
۴.رهبری پدرانه
تحت این سبک مدیریتی، رهبر فرض می کند که وظیفه او پدری است. پدرگرایی یعنی پدر بهتر می داند. رابطه رهبر و گروهش مانند رابطه رئیس خانواده با اعضای خانواده است. رهبر پدرانه، زیردستان خود را به عنوان اعضای خانواده اش راهنمایی و محافظت می کند.
او به عنوان سرپرست خانواده شرایط کاری خوب و مزایای جانبی را برای زیردستان خود فراهم می کند. فرض بر این است که کارگران به دلیل قدردانی سخت تر کار خواهند کرد. این سبک رهبری در ژاپن با پیشینه اجتماعی خاص خود به طور قابل تحسینی موفق بود.
شکل 6: رهبری پدرانه
این سبک رهبری هنوز به طور گسترده در شرکت های کوچک در هند نیز رایج است. با این حال، بعید است که این رویکرد پدرانه با کارمندان بالغ کار کند؛ چراکه بسیاری از آنها دوست ندارند “پدرخوانده” به منافع آنها رسیدگی کند. به جای قدردانی، ممکن است باعث ایجاد تضاد و رنجش در زیردستان شود.
لطفا نظر خودتون رو برامون بنویسید.
دیدگاهتان را بنویسید