چابک برای همه صنایع
مفهوم چابک از توسعه نرمافزار سرچشمه میگیرد، اما اکنون شیوهها و ابزارهای چابک برای همه بخشهای صنعت در دسترس هستند. از خدمات نوآورانه گرفته تا صنایع سنگین و تولید در مقیاس بزرگ.
تکامل مدیریت پروژه
مدیریت پروژه به عنوان یک رشته تکامل یافته است. اولین بیان آن تکنیک ها و ابزارنمودارهای شبکه، تجزیه و تحلیل مسیر بحرانی، نمودارهای گانت و مدل های آبشاری را ارائه می کند که ناشی از نیاز به افزایش بهره وری در تولید است. تئوری هایی توسط تیلور ارائه شد و توسط فورد در دهه 1930 برای ساخت خودرو به اجرا درآمد. در تلاش برای کسب کیفیت برتر، در دهه 1970 شاهد اصلاحاتی در سیستم های PM بود که شامل گواهینامه کیفیت ISO، بهبود مستمر و 6 سیگما، و روش های دیگر برای پرداختن به ساختارهای مدیریت ماتریس بود.
متأسفانه، این رویکردها دیگر برای مقابله با چالش های امروز کافی نیستند:
- پروژه های نوآورانه (محصول، خدمات یا فرآیند)، در مراحل اولیه، با چالش های خلاقانه
- پروژه هایی که دارای عدم قطعیت های زیادی هستند، که همیشه دیر اجرا می شوند البته بدون دلیل
- پروژههای پیچیده، داشتن تیمهای چند رشتهای، چندفرهنگی و چند سایتی – برای هر نمودار گانتی که نمیتواند به خوبی از عهده آن برآید، بسیار دشوار است…
مدیریت چابک می تواند به این نیازهای صنعتی پاسخ دهد
چابکی برای صنعت به چه معناست ؟
مدیریت چابک به درد کجای صنعت می خورد؟
- چابکی مراحل اولیه پروژه های فیزیکی و ملموس
- چابکی برنامه های تحقیق و توسعه، تحقیق یا نوآوری.
- چابکی تیم های تحقیق و توسعه ، دارای چند پروژه، تیم های چند رشته ای.
- چابکی پروژه های چند سایتی، پیچیده یا نوآورانه.
- چابکی روششناسی توسعه ترکیبی، اختلاط روشهای چابک و سنتی
چرا چابک برای همه صنایع؟
اگر پروژههای شما دارای محدودیت زمانی هزینه ای هستند، و اگر تیمهای شما انگیزه خوبی دارند، پس نیازی به چابکی نیست.
چابک می تواند ارزشمند باشد اگر توجه داشته باشید که:
- اکثر پروژه ها با تأخیر انجام می شوند و تاخیرها در اواخر پروژه کشف می شوند.
- راه اندازی (یا تلاش) رویه های سنگین در واقع پروژه را حتی بیشتر به تاخیر می اندازد و یا به کیفیت آن آسیب می رساند.
- پروژه های بدون تاخیر فقط توسط تیم های جنگنده کوچک در شرایط خاص مدیریت می شوند.
- افراد با استعداد شما دوست ندارد که به آنها گفته شود چگونه کار خود را انجام دهد و در نهایت زمینه ارتباط مشترک با آنها را از دست می دهید.
- تیمهای کند با پروژههای بسیار زیاد، مدیریت اولویتهای بد و تغییرات بسیار هستند.
- پروژه ها شامل بسیاری از قطعات فنی و پرهزینه هستند اما ایده های جدیدی ندارند.
- ایده ها خیلی دیر به پروژه می رسند تا گنجانده شوند.
- شکست پروژه با رویکرد سنتی مدیریت پروژه
پروژه هایی را که می توانند از Agility بهره مند شوند را شناسایی کنید و مزایای مدیریت پروژه چابک را در صنعت خود ارزیابی کنید. ما به شما کمک خواهیم کرد تا ابزارها و مهارت های توسعه را برای تبدیل شدن به یک شرکت چابک واقعی ارزیابی کنید (با یک پروژه آزمایشی و تیمی برای شروع ….).
مدیریت پروژه سنتی
مبانی مدیریت پروژه
مدیریت پروژه تمرین شروع کردن پروژه، برنامه ریزی، اجرا، کنترل و اتمام کار یک تیم برای دستیابی به اهداف خاص و برآورده کردن معیارهای موفقیت در زمان مشخص است. هرچه زودتر، اولین رفلکس برنامه ریزی برای همه چیز است:
- توضیحاتی در مورد آنچه باید ارائه کنیم
- چگونه به نتیجه خواهیم رسید
- فهرستی از خطرات و مشکلاتی که ممکن است رخ دهد، و راه هایی برای مرتب کردن همه اینها
- تاریخ دقیق بسیاری از رویدادها برای انجام (با مقداری حاشیه ایمنی)
رویکرد آبشار (مدل V / آبشار) برای یک طرز فکر پیشگو بسیار مناسب است: ما برای همه چیز در اوایل برنامه ریزی می کنیم، و سپس فقط به برنامه پایبند هستیم. ما میتوانیم کارهایی را که باید انجام دهیم (WBS) فهرست کرده و یک برنامه زمانبندی (Gantt Chart) ایجاد میکنیم. سپس، میتوانیم با اطمینان از رسیدن به موقع شروع کنیم… چه چیزی ممکن است اشتباه باشد؟
شکل 1: مدیریت پروژه آبشاری
مزایای مدل آبشار
مزایای یک رویکرد آبشاری و موارد مشابه، که باعث جذابیت آن می شود؛ تبدیل شدن به قراردادی آسان است. تیم با مسئولیت های خود روبرو است. تیم باید هر گونه اشتباه در ارزیابی، تجزیه و تحلیل، تولید و هر مشکلی را که در طول زمان توسعه رخ می دهد تأیید کند (خواه اشتباه باشد یا نباشد). مدیریت و مشتری فکر می کنند که این را دوست دارند. اما آیا آنها درست فکر میکنند؟ آیا این واقع بینانه است؟ آیا این برای شرکت، تیم، محصول خوب است؟ آیا برای همه خوب است؟
محدودیت های رویکردهای predictive مانند (waterfall, cascade, V)
پیشبینی همه چیز، برنامهریزی همه چیز از روز اول… این جذاب است اما آیا همیشه ممکن و یا سودمند است؟
- مدیریت ریسک: آیا می توان قبل از شروع پروژه تمام ریسک ها را پیش بینی کرد و سعی کرد با آنها مقابله کرد؟ شاید فقط باید پروژه های بدون ریسک را شروع کنیم؟ اگر مشکلی رخ دهد و قبلاً به عنوان مورد “ریسک با راه حل” شناخته نشده باشد، چه اتفاقی می افتد؟
برای برخی از پروژهها، فهرست کردن همه ویژگیها و قابلیتها از روز اول به این سادگی نیست. به نظر منطقی نمیرسد که آبشار را بدون تعریف دقیقی از کاری که انجام خواهیم داد شروع کنیم.
بنابراین این پروژه ها،را نمی شود بصورت سنتی مدیریت کرد.
گاهی اوقات، تلاش برای جلوگیری از همه مشکلات کمکی نمی کند و به نقل از مگینسون:
بر اساس منشاء گونه های داروین، این روشن فکرترین گونه نیست که زنده می ماند؛ قوی ترین گونه نیست که زنده می ماند؛ بلکه گونه ای زنده می ماند که به بهترین وجه می تواند خود را با محیط در حال تغییری که در آن قرار دارد سازگار کند.
در چشم انداز خود از چابک، ما یک روش انعطاف پذیر و کارآمد برای مدیریت خطرات (نه فرار از آنها) پیشنهاد می کنیم. چابک کاملاً با تیم های نوآور سازگار است، جایی که دانش و محتوا در طول پروژه رشد و بهبود می یابد.
پروژه های مناسب مدیریت چابک برای همه صنایع
برای توضیح مدیریت چابک در صنعت باید بیان کرد که در تئوری میتوانیم همه پروژهها را با Agile مدیریت کنیم، اما انجام این کار اشتباه بزرگی است. مدیریت پروژه سنتی (waterfall, cascade, V) در بسیاری از موارد مناسبتر است (مثلاً تولید تکراری). درک Agile به شما این امکان را می دهد که از آن برای پروژه های مناسب (نوآورانه، خلاقانه، پیچیده…)، در زمان مناسب (مراحل اولیه یا در طول مدیریت پروژه ترکیبی) استفاده کنید. به عبارت ساده، Agile برای پروژه هایی که نمی توانید در روز اول به طور کامل تعریف کنید بسیار مناسب است:
- طراحی محصولات یا خدمات نوآورانه
- پروژه های خلاقانه و نوآورانه (تحقیق و توسعه، دفتر طراحی، تحقیقات…)
- پروژههای پیچیده (جنبههای مکانهای متنوع، فرهنگهای مختلف، چند بخش، مدیریت را فراتر از یک دیدگاه ذهنی واحد میسازد).
شکل 2: افزایشی (چرخه تکراری) Incremental (repetitive cycle)
شکل 3: تکراری (اضافه کردن محتوا) Iterative (adding content)
شکل 4: افزایشی تکراری (ترکیب با مدیریت ریسک هوشمند ما) Iterative incremental (mixed with our smart risks management)
ما این پارادایم افزایشی تکراری را با صنعت تطبیق دادیم
در ادامه چابک برای همه صنایع باید بیان کرد، چرخههای توسعه افزایشی تکراری، که عموماً با دایرهها و مارپیچها نشان داده میشوند، نبض واقعی یک تیم خلاق کوچک را بدون هیچ محدودیتی نشان میدهند. Agile این شیوه ها را به گونه ای طراحی کرده است که مزایای مشابهی را برای تیم های بزرگتر فراهم کند. دایره و مارپیچ ریتم را نشان می دهند، اما مهم است که به یاد داشته باشید که پروژه های Agile نیز یک شروع و یک پایان دارند! می توان آن را به عنوان مجموعه ای از پروژه های کوچک آبشار در نظر گرفت:
- به اندازه کافی کوچک برای تنظیم و دستیابی به آن
- به اندازه کافی بزرگ برای نشان دادن پیشرفت و قبال تصحیح شدن
مجموعه ای از چرخه ها، باعث می شود که پروژه به طور مشخص چابک شود.
انطباق چابکی در خارج از دنیای توسعه نرم افزار
در راستای مدیریت چابک برای صنایع سال 2002، SolidCreativity تغییراتی را برای انطباق روشهای Agile مانند SCRUM (100% نرمافزار گرا) با سایر صنایع مورد مطالعه قرار داده است. Scrum (با تنظیم دقیق) میتواند به طور موثر تحت شرایط مناسبی که در ادامه آمده است، استفاده شود:
- پروژه باید مناسب باشد (نوآورانه، تحقیق و توسعه، مرحله اولیه…).
- برای پروژه های که قبلاً چندین بار با موفقیت به پایان رسانده اید، استفاده نمی شود چرا که، یک فرآیند معتبر از قبل برای آن وجود دارد.
- دامنه نامربوط است (صنایع سنگین، تحقیقات، روزنامه نگاری و…)
در رابطه با مدیریت چابک برای صنایع مختلف لازم به ذکر است که، ممکن است نیاز به تلاش بیشتر داشته باشد اما پشیمان نخواهید شد.
در سازمان نقش مربیگری (Agile Coach) دارند:
در رابطه با مدیریت چابک برای صنایع باید گفت که:
- شرکت ها باید اصول چابکی را درک کنند.
- نباید فقط به یک عقیده تعصب آمیز پایبند باشند.
- برخی از قطعات نگهداری می شوند، برخی تطبیق داده می شوند و برخی دور ریخته می شوند.
- شما باید آموزش و نمونه های خود را، همانطور که ما انجام دادیم، برای انتقال چابکی به سایر مخاطبان تطبیق دهید.
- تیم های کاری، به یک مربی باتجربه و جذاب نیاز دارید تا مفاهیم، محدودیت ها و مزایا را توضیح دهد (و نه فقط ارائه کند).
- چابکی فقط مربوط به اسکرام نیست. شما باید یک رویکرد چابک جامع را به تصویر بکشید (مثلاً مدیریت پروژه ترکیبی، نه فقط ابزارها / مصنوعات / جلسات).
سازمان های بزرگ علاوه بر مدیریت چابک، به چیزی ورای مدیریت چابک نیاز دارند. آن ها به مدیریت چابک منظم (Disciplined Agile) نیاز دارند، آن ها به SAFe و DevOps نیاز دارند.
شاید دوره مدیریت چابک منظم یا disciplined agile برای شما جذاب باشد.
چابک در صنایع دیگر: آیا این ممکن است؟
هنگامی که مدیریت چابک برای اولین بار توسعه نرم افزار را آغاز کرد، برخی از مفسران ادعا کردند که این یک روند گذرا خواهد بود. امروزه تمامی شرکت های بزرگ توسعه نرم افزار از مدیریت چابک استفاده می کنند. اکنون مدیریت چابک در خارج از صنعت نرم افزار شکوفا شده است و کارایی خود را در بسیاری از بخش های دیگر ثابت کرده است، همانطور که در این مطالعه موسسه Forrester در سال 2013 بیان شد:
Agile نه تنها در چندین شرکت پیشرو جهان در حال حاضر استفاده می شود، بلکه در زمینه هایی فراتر از توسعه نرم افزار نیز استفاده می شود. برخی از شرکتها از Agile در حوزههای درون سازمانی مانند مدیریت پورتفولیو، مدیریت پروژه ، مدیریت فروشنده، قرارداد و غیره استفاده میکنند.
مدیریت چابک در صنعت نفوذ کرده و بسیاری از صنایع را راضی نگه داشته است. پس می توان گفت مدیریت چابک برای همه صنایع قابل پیاده سازی است.
البته شرکت هایی مانند گوگل، اپل یا مایکروسافت چابک هستند، اما بسیاری از شرکت های دیگر مانند ArcelorMittal یا Airbus از چابکی استفاده می کنند.
شکل 5: تمایز چابک
سخن آخر چابک برای همه صنایع
با توجه اینکه کسب و کارهای امروزی دارای چالش ها و تلاطم های بسیاری هستند مدیریت چابک برای همه صنایع الزامی می باشد. در مقالات بعد بیشتر به این موضوع می پردازیم
دیدگاهتان را بنویسید